انتخاب زبان

درک صدا توسط دانش‌آموزان کلاس سوم زبان‌آموز انگلیسی: مطالعه‌ای در مورد زبان، استدلال و یادگیری فیزیک

تحلیل چگونگی استفاده دانش‌آموزان کلاس سوم زبان‌آموز انگلیسی از زبان روزمره و راهبردهای استدلالی برای درک مفاهیم فیزیک صدا، و بررسی تقاطع فراگیری زبان و پژوهش علمی.
learn-en.org | PDF Size: 0.1 MB
امتیاز: 4.5/5
امتیاز شما
شما قبلاً به این سند امتیاز داده اید
جلد سند PDF - درک صدا توسط دانش‌آموزان کلاس سوم زبان‌آموز انگلیسی: مطالعه‌ای در مورد زبان، استدلال و یادگیری فیزیک

1. مقدمه و مرور کلی

این پژوهش به بررسی گفتمان دانش‌آموزان کلاس سوم زبان‌آموز انگلیسی (ELLs) می‌پردازد در حالی که فیزیک صدا را کاوش می‌کنند، به ویژه چگونگی تأثیر طول و کشش یک رشته بر صدای تولیدی آن. علیرغم اهمیت شناخته‌شده پژوهش و استدلال علمی در آموزش فیزیک، این شیوه‌ها اغلب در کلاس‌های درس مختص زبان‌آموزان انگلیسی غایب هستند. این پژوهش شکافی حیاتی را مورد توجه قرار می‌دهد با بررسی اینکه چگونه زبان‌آموزان انگلیسی از زبان روزمره برای درک مفاهیم علمی آکادمیک استفاده می‌کنند و این فرآیند چگونه هم درک مفهومی و هم رشد زبان انگلیسی را پشتیبانی می‌کند.

سؤالات پژوهشی اصلی عبارتند از: (i) زبان‌آموزان انگلیسی چگونه از زبان روزمره برای درک فیزیک استفاده می‌کنند؟ (ii) زبان روزمره و آکادمیک در فرآیند معنا‌سازی چگونه با هم تعامل دارند؟

2. زمینه پژوهش و روش‌شناسی

این مطالعه در یک مدرسه دولتی بزرگ شهری K-8 با جمعیت قابل توجهی از زبان‌آموزان انگلیسی انجام شد.

2.1. ویژگی‌های جمعیتی شرکت‌کنندگان

سیزده دانش‌آموز کلاس سوم شرکت کردند. آن‌ها در یک برنامه غوطه‌وری انگلیسی حفاظت‌شده (SEIP) ثبت‌نام کرده بودند. کلاس درس از نظر زبانی متنوع بود، با نه زبان اول مختلف در میان دانش‌آموزان از نه کشور مختلف. مدت زمان اقامت در ایالات متحده از متولدین این کشور تا کسانی که تنها سه ماه قبل از مطالعه وارد شده بودند، متفاوت بود.

نمودار جمعیتی مدرسه

  • دانش‌آموزان ESL: 66%
  • ناهار رایگان و کاهش‌یافته: 76%
  • هیسپانیک: 45%
  • سفیدپوست: 31%
  • آسیایی: 13%
  • آفریقایی-آمریکایی: 9%

2.2. محیط کلاس درس و گردآوری داده‌ها

داده‌ها در طول یک واحد درسی علوم با موضوع صدا جمع‌آوری شد. جلسات قبلی مفاهیم اصلی مانند ارتعاشات و ویژگی‌های آن‌ها (بلندی، زیروبمی، سرعت، اندازه) را معرفی کرده بودند. قسمت مورد تحلیل شامل بحث دانش‌آموزان درباره مشاهدات از آزمایشی بود که در آن یک خط‌کش را می‌کشیدند تا تولید صدا را بررسی کنند.

3. چارچوب نظری و مفاهیم کلیدی

3.1. فضای سوم در یادگیری

این مطالعه بر مفهوم «فضای سوم» استوار است - یک گفتمان ترکیبی که زمانی پدیدار می‌شود که زبان و تجربیات روزمره و آشنا دانش‌آموزان با زبان و مفاهیم رسمی و آکادمیک تلاقی می‌یابد. این فضا برای یادگیری ثمربخش است زیرا امکان مذاکره بر سر معنا را فراهم می‌کند.

3.2. راهبردهای استدلال در علوم

تحلیل بر سه راهبرد استدلالی که دانش‌آموزان به کار بردند متمرکز است:

  • استدلال تجربی: استفاده از تجربیات شخصی و زیسته (مثلاً، «صدایش شبیه گیتار من است»).
  • استدلال تخیلی: استفاده از قیاس، استعاره یا روایت برای توضیح پدیده‌ها.
  • استدلال مکانیستی: تلاش برای توصیف زنجیره علّی یا سازوکار پشت یک مشاهده (مثلاً، ارتباط دادن رشته محکم‌تر به ارتعاش سریع‌تر و زیروبمی بالاتر).

4. تحلیل گفتمان دانش‌آموزان و یافته‌ها

4.1. استفاده از زبان روزمره

دانش‌آموزان در ابتدا از زبان توصیفی غنی برگرفته از تجربیات خانه و بازی خود برای توصیف صداها استفاده کردند (مثلاً، «مثل جیرجیر موش»، «بویینگ»). این واژگان روزمره به عنوان پلی به سوی مفاهیم انتزاعی‌تر مانند زیروبمی و بسامد عمل کرد.

4.2. تعامل چارچوب‌های زبانی

گفتمان نشان‌دهنده یک تعامل پویا بود. یک دانش‌آموز ممکن است با یک اصطلاح روزمره شروع کند («سفت»)، معلم ممکن است یک مترادف آکادمیک معرفی کند («کشش بالا»)، و دانش‌آموز بعداً از هر دو استفاده کند که نشان‌دهنده یکپارچگی مفهومی است.

4.3. سطوح استدلال مکانیستی

دانش‌آموزان سطوح مختلفی از استدلال مکانیستی را نشان دادند. برخی همبستگی‌های ساده برقرار کردند («خط‌کش بلندتر، صدای بم‌تر»). برخی دیگر شروع به ساختن زنجیره‌های علّی کردند: «وقتی آن را محکم‌تر می‌کشم [افزایش کشش]، سریع‌تر می‌لرزد [بسامد بالاتر]، پس صدا زیرتر است [زیروبمی بالاتر]». مطالعه دریافت که اجازه دادن به گفتمان به چندین زبان و استفاده از تجربه روزمره، رشد توضیحات مکانیستی پیچیده‌تر را پشتیبانی می‌کند.

5. جزئیات فنی و مدل‌های مفهومی

مفهوم فیزیک اصلی کاوش شده، رابطه بین ویژگی‌های فیزیکی یک رشته و صدای تولیدی آن است که توسط معادله موج برای یک رشته مرتعش کنترل می‌شود. بسامد پایه $f$ به صورت زیر داده می‌شود:

$f = \frac{1}{2L} \sqrt{\frac{T}{\mu}}$

جایی که:

  • $L$ = طول رشته
  • $T$ = کشش در رشته
  • $\mu$ = چگالی جرم خطی

این فرمول نشان می‌دهد که بسامد (که به عنوان زیروبمی ادراک می‌شود) با طول نسبت معکوس و با جذر کشش نسبت مستقیم دارد. پژوهش دانش‌آموزان - تغییر طول و کشش روی یک خط‌کش - مستقیماً این متغیرها را دستکاری می‌کند.

6. نتایج و پیامدها

یافته کلیدی 1: زبان‌آموزان انگلیسی با بهره‌گیری از ذخایر چندزبانه و تجربیات روزمره خود با موفقیت در معنا‌سازی علمی درگیر شدند. «فضای سوم» زمین حاصلخیزی برای رشد مفهوم بود.
یافته کلیدی 2: استفاده از استدلال تجربی و تخیلی اغلب مقدم بر رشد استدلال مکانیستی رسمی‌تر بود و از آن پشتیبانی می‌کرد.
یافته کلیدی 3: پژوهش فیزیک زمینه معنادار و مشترکی برای استفاده اصیل از زبان انگلیسی فراهم کرد و هم مهارت‌های گفتمان علمی و هم شایستگی زبانی عمومی را ارتقا داد.

پیامد: کلاس‌های درس علوم برای زبان‌آموزان انگلیسی باید به عنوان محیط‌های یادگیری نوظهور طراحی شوند که عمداً زبان‌های خانگی و استدلال روزمره دانش‌آموزان را به عنوان منابع مشروع برای ساختن درک آکادمیک دعوت و ارزش‌گذاری می‌کنند.

7. چارچوب تحلیلی و مثال موردی

چارچوب تحلیل گفتمان علوم زبان‌آموزان انگلیسی:

  1. رونویسی گفت‌وگوی دانش‌آموزان در طول یک پژوهش علمی.
  2. کدگذاری گفته‌ها بر اساس منبع زبان: روزمره (E)، آکادمیک (A)، یا ترکیبی (H).
  3. کدگذاری نوع استدلال: تجربی (Exp)، تخیلی (Img)، مکانیستی (Mech).
  4. نقشه‌برداری توالی‌ها برای شناسایی الگوها (مثلاً، E -> H -> A؛ یا Exp -> Img -> Mech).
  5. جستجوی لحظاتی که زبان یا استدلال تغییر می‌کند، که نشان‌دهنده پل‌زدن مفهومی یا تقلا است.

مثال تحلیل:
گفته دانش‌آموز: «این یکی [خط‌کش کوتاه] مثل یک پرنده کوچک است، جیک جیک! [E, Img] اون بلندش مثل صدای بابامه، ووووم. [E, Img] شاید چون چیز بلند جاهای بیشتری داره که... آهسته‌تر تکون بخوره؟ [H, Mech]»
تحلیل: دانش‌آموز با قیاس‌های تخیلی و روزمره شروع می‌کند. گفته نهایی نشان‌دهنده یک تلاش زبانی ترکیبی است («تکون بخوره» روزمره است؛ مفهوم کندی مرتبط با اندازه مکانیستی است) برای توضیح تفاوت، که نشان‌دهنده گذار به سمت استدلال مکانیستی است.

8. کاربردهای آتی و جهت‌های پژوهشی

1. طراحی برنامه درسی: توسعه برنامه‌های درسی علوم-زبان یکپارچه که به صراحت برای «فضای سوم» برنامه‌ریزی و داربست‌سازی می‌کنند. واحدها باید با پدیده‌هایی شروع شوند که به زندگی دانش‌آموزان مرتبط است.
2. توسعه حرفه‌ای معلمان: آموزش معلمان برای تشخیص و ارزش‌گذاری راهبردهای استدلالی متنوع و معرفی استراتژیک زبان آکادمیک در بافت.
3. یادگیری تقویت‌شده با فناوری: ایجاد ابزارهای دیجیتال چندوجهی (مثلاً، اپلیکیشن‌هایی با تجسم صدا همراه با پشتیبانی واژگانی) که به زبان‌آموزان انگلیسی اجازه می‌دهد الگوهای ارتعاش مربوط به «زیروبمی بالا» یا «کشش کم» را ببینند.
4. پژوهش طولی: ردیابی چگونگی تأثیر تجربیات اولیه با پژوهش علمی در «فضای سوم» بر هویت و دستاورد بلندمدت STEM برای زبان‌آموزان انگلیسی.
5. مطالعات بین‌زبانی: بررسی چگونگی تأثیر زبان‌های اول خاص (مثلاً، آن‌هایی که سنت غنی آوا‌نگاری برای صدا دارند) بر مسیر رشد مفهوم فیزیک.

9. منابع

  1. National Center for Education Statistics. (2022). English Learners in Public Schools. U.S. Department of Education.
  2. Moje, E. B., et al. (2004). Working toward third space in content area literacy. Reading Research Quarterly, 39(1), 38-70.
  3. Russ, R. S., Scherr, R. E., Hammer, D., & Mikeska, J. (2008). Recognizing mechanistic reasoning in student scientific inquiry. Science Education, 92(3), 499-525.
  4. Lee, O., & Buxton, C. A. (2013). Integrating science and English proficiency for English language learners. Theory Into Practice, 52(1), 36-42.
  5. National Research Council. (2012). A framework for K-12 science education: Practices, crosscutting concepts, and core ideas. National Academies Press.
  6. ERIC Database. www.eric.ed.gov

10. تحلیل و نقد تخصصی

بینش اصلی: سوارز و اوترو با شناسایی پژوهش فیزیک نه به عنوان مانعی برای زبان‌آموزان انگلیسی، بلکه به عنوان یک محرک قدرتمند و کم‌استفاده برای رشد دوگانه - مفهومی و زبانی - به گنجی دست یافته‌اند. نوآوری واقعی خود نظریه «فضای سوم» نیست (که در مطالعات سوادآموزی جا افتاده است)، بلکه کاربرد آن به عنوان یک اصل طراحی برای آموزش علوم عادلانه است. این، روایت «کمبود» زبان‌آموزان انگلیسی را به روایتی از شناخت ترکیبی مبتنی بر دارایی بازتعریف می‌کند.

جریان منطقی: استدلال قانع‌کننده است: تغییرات جمعیتی مستلزم رویکردهای جدید است → روش‌های سنتی در علوم برای زبان‌آموزان انگلیسی شکست می‌خورند → داده‌های ما نشان می‌دهد زبان‌آموزان انگلیسی زمانی که اجازه داده می‌شود از استدلال ترکیبی غنی استفاده می‌کنند → بنابراین، ما باید کلاس‌های درس را طوری طراحی کنیم که این «فضای سوم» را پرورش دهند. پیوند بین اجازه دادن به گفتمان غیررسمی و ظهور استدلال مکانیستی، نقطه محوری حیاتی و مبتنی بر شواهد در منطق آن‌ها است.

نقاط قوت و ضعف:
نقاط قوت: این مطالعه از نظر عملی درخشان است. این مطالعه کاملاً با فراخوان چارچوب آموزش علوم K-12 برای «علوم به عنوان عمل» همسو است در حالی که به عدالت می‌پردازد. تحلیل خرد گفتمان، اثبات ملموسی از مفهوم ارائه می‌دهد. این مطالعه با روندهای بزرگتر در هوش مصنوعی و آموزش (مانند پژوهش‌های دانشکده تحصیلات تکمیلی آموزش استنفورد در مورد یادگیری چندوجهی) که بر بازنمایی‌ها و نقاط ورود متعدد تأکید دارند، هماهنگ است.
ضعف قابل توجه: مقیاس مطالعه نقطه ضعف آن است. با n=13 در یک کلاس درس، این یک اثبات وجود قدرتمند است اما قابل تعمیم نیست. مقاله به شدت بر وعده این رویکرد تکیه می‌کند بدون اینکه جزئیات داربست‌سازی مورد نیاز را شرح دهد. یک معلم چگونه به طور مداوم «تکون خوردن» را به سمت «بسامد» هدایت می‌کند بدون اینکه قیاس اولیه ثمربخش را خاموش کند؟ «چگونگی» آموزش در یک جعبه سیاه باقی می‌ماند. علاوه بر این، این مطالعه از معضل ارزیابی طفره می‌رود - چگونه استدلال مکانیستی را به گونه‌ای اندازه‌گیری کنیم که استفاده از زبان ترکیبی را اعتبار بخشد؟

بینش‌های قابل اجرا:

  1. برای توسعه‌دهندگان برنامه درسی: نمونه‌سازی ماژول‌های علوم «فضای سوم». واحدها را با یک «دیوار پدیده» شروع کنید که دانش‌آموزان کلمات، صداها و تجربیات زبان مادری مرتبط با موضوع را در آن پست می‌کنند. سؤالاتی طراحی کنید که صراحتاً درخواست مقایسه با تجربیات خانگی را می‌کنند.
  2. برای رهبران مدرسه: زمان برنامه‌ریزی مشترک را برای معلمان ESL و علوم اجباری کنید. یکپارچگی نمی‌تواند یک افزونه باشد. در کیت‌های فیزیک لمسی ساده (رشته‌ها، خط‌کش‌ها، حسگرها) سرمایه‌گذاری کنید که داده‌های فوری و قابل بحث تولید می‌کنند.
  3. برای پژوهشگران: این مطالعه را در مقیاس بزرگ تکرار کنید. از چارچوب تحلیلی ارائه شده در اینجا به عنوان یک روبریک در مطالعات کنترل‌شده بزرگتر استفاده کنید. با شرکت‌های فناوری آموزشی همکاری کنید تا ابزارهای پردازش زبان طبیعی بسازید که بتوانند صدای کلاس درس را برای الگوهای تغییر استدلال تحلیل کنند و بازخورد بلادرنگ به معلمان ارائه دهند.
  4. برای سیاست‌گذاران: بودجه‌های توسعه حرفه‌ای را تغییر جهت دهید. از استراتژی‌های عمومی «زبان‌آموزان انگلیسی» به سمت آموزش خاص رشته در تسهیل گفتمان در علوم و ریاضیات حرکت کنید. این مطالعه نقشه راهی برای تبدیل یک چالش جمعیتی به موتوری برای یادگیری عمیق‌تر و فراگیرتر برای همه دانش‌آموزان است.
نتیجه نهایی این است که ما به شدت منابع فکری که زبان‌آموزان انگلیسی به STEM می‌آورند را دست کم می‌گیریم. وظیفه این نیست که فیزیک را تا زمانی که انگلیسی آن‌ها به اندازه کافی خوب شود ساده کنیم، بلکه پیچیده کردن رویکرد آموزشی است تا قدرت استدلال کامل آن‌ها بدرخشد. این مقاله راه را نشان می‌دهد.